ارزش خشم: 16 دلیل برای اینکه خشمگین بودن خوب است.

مقدمه

مرد خشمگین چیزی که می تواند به آن دست یابد را هدف می گیرد و این باور که تو به هدفت می رسی خوشایند است.

ارسطو

خشم در مقایسه با هیجانات مثبت مانند شادی، اشتیاق و امید، شهرت منفی دارد. شاید فقدان احترام به خشم ریشه در دلایل اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و نیز تجلی آشکار پیامدهای اغلب مخرب آن، مانند پرخاشگری و خشونت داشته باشد. در واقع، بسیاری بر این باورند که بدون خشم به عنوان یک احساس، وضعیت بهتری خواهیم داشت. با این حال، بیشتر روانشناسان اجتماعی و تکاملی، دانشمندان مغز و متخصصان بهداشت روان پیشنهاد می کنند که خشم ویژگی های ارزشمندی دارد و می تواند برای وضعیت انسان مفید باشد.

از منظر تکاملی، همه هیجانات در شرایط خاص زمانی مناسب هستند که در درجه بهینه تجربه شوند، و منابعی را برای عملکرد مؤثر در جهت یک هدف مورد نظر فراهم ‌کنند. به عنوان مثال، سطوح خاصی از استرس و اضطراب ما را به عملکرد در سطح بالایی سوق می دهد. غم و اندوه می تواند غم انگیز باشد و ما را با قدردانی از چیزهایی که از دست داده ایم پر می کند و در عین حال به دیگران نشان می دهد که برای بهبودی به حمایت نیاز داریم. به طور مشابه، خشم خفیف تا متوسط می تواند به ما کمک کند تا به طور مثبت به جلو برویم – البته، عصبانیت شدید یا مزمن می تواند برای رفاه ما مضر باشد.

خشم فقط واکنش تهاجمی نیست. اغلب اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می دهد که به ما امکان می دهد بهتر با دنیای اطرافمان (و همچنین خودمان) مرتبط شویم. اگر خشم را چیزی بدانیم که ما را آگاه‌تر می‌کند، می‌توانیم پاسخ خود را متناسب با موقعیت خود تطبیق دهیم. برای این منظور، موارد زیر فهرستی از مزایایی است که خشم می تواند در صورت دستیابی به سطح مناسب از احساسات ارائه دهد.


بررسی 16 دلیل خوب بودن خشم

1. خشم برای ترویج بقا طراحی شده است

هیجانات برای حفظ امنیت ما تکامل یافتند. پاسخ مبارزه ما، که تکامل یافته تا بتوانیم از خود در برابر دشمن یا خطر دفاع کنیم، از خشم ناشی می شود. خشم در نیاز اولیه ما به زندگی و محافظت از خود در برابر پرخاشگری نهفته است. خشم افراد را وادار می کند تا در برابر تهدیدها بسیار هوشیار باشند و تمرکز ما را بیشتر می کند. هنگامی که مورد تهدید یا حمله یک شکارچی قرار می گیریم، خشم به طور خودکار فعال می شود و ما را وادار می کند که به مقابله بپردازیم و برای محافظت از خود سریع و با قدرت عمل کنیم.

2. تخلیه خشم آرام‌بخش است

وقتی عصبانی هستید، درد جسمی و روحی را تجربه می کنید. هنگامی که شما پریشانی جسمی و عاطفی را تجربه می کنید، عصبانیت شدیداً شما را برمی انگیزد تا کاری در مورد آن انجام دهید. به این ترتیب، خشم به شما کمک می‌کند تا ابتدا با تخلیه تنش در بدن خود، با استرس کنار بیایید و با انجام این کار «اعصاب» شما را آرام می‌کند. به همین دلیل است که ممکن است واکنشی عصبانی داشته باشید و بعد از آن احساس آرامش کنید.

3. خشم حس کنترل را ایجاد می کند

خشم با نیاز عمیق به کنترل مرتبط است. خشم از آنچه مال ماست محافظت می کند و به ما کمک می کند تا احساس مسئولیت کنیم تا درماندگی. کارکرد خشم این است که برای افزایش رفاه خود، هزینه هایی را تحمیل کند یا از منافع دیگران دریغ کند. افرادی که خشم خود را به درستی تجربه می کنند و نشان می دهند نسبت به افرادی که خشم خود را سرکوب می کنند در موقعیت بهتری برای برآوردن نیازهای خود و کنترل سرنوشت خود هستند. با این اوصاف، مهم است که از وسواس در برابر حس قدرتی که خشم ممکن است ایجاد کند، محافظت کنید.

4. خشم به ما انرژی می دهد

از منظر بقا، وقتی تلافی می‌کنیم و باعث می‌شویم دیگران از ما بترسند، از خود دفاع می‌کنیم. وقتی کسی بخواهد به ما صدمه بزند خشم از ما محافظت می کند. این به ما قدرت و تهاجمی می دهد تا کمک کند بر یک دشمن قوی تر غلبه کنیم. در موقعیت‌های روزمره، خشم به‌عنوان نیرویی مثبت عمل می‌کند تا ما را برانگیزد از خود دفاع کنیم و راه‌حل‌هایی خلاقانه برای چالش‌هایی که با آن روبرو هستیم، بیابیم. همانطور که ریچارد دیویدسون می‌گوید، خشم «منابع را بسیج می‌کند، هوشیاری را افزایش می‌دهد، و موانع را از سر راه اهداف ما رفع می‌کند، به ویژه اگر بتوان خشم را از تمایل به آسیب رساندن یا تخریب جدا کرد.»

5. خشم ما را برای حل مشکلات ترغیب می کند

وقتی احساس می کنیم همه چیز سر جای خود نیست، ممکن است عصبانی شویم. اگر همه چیز آنطور که می بایست نیست و باید تغییر کند، خشم ما را به انجام کاری سوق می دهد و ما را تشویق می کند تا راه حلی برای مشکلات خود پیدا کنیم. خشم زمانی تحریک می شود که با مانع یا فرد (یا چیز دیگری) روبرو می شویم که نیازهای ما را مسدود می کند. ما را برای مقابله با مانع یا مشکل در مسیرمان آماده می کند تا بتوانیم به جایی که می خواهیم برسیم.

6. خشم ما را از بی عدالتی آگاه می کند

ما اغلب زمانی که از حقوق مان محروم می شویم یا با توهین، بی احترامی، بی عدالتی یا استثمار مواجه ایم، عصبانی می شویم. خشم به عنوان یک سیستم هدایت داخلی عمل می کند که نشان می دهد چیزی کاملاً درست نیست، اینکه فردی با ما به ناحق یا ناعادلانه رفتار کرده است. خشم به برقراری ارتباط با دیگران کمک می کند: «بهتر است با من منصفانه رفتار کنی. در غیر این صورت، هزینه بالایی را پرداخت خواهید کرد.» در سطح جهانی، دفاع از فقدان انصاف می تواند مانع از سوء استفاده افراد از دیگران شود. این نوع خشم می تواند تغییرات مثبتی را در جامعه ایجاد کند و هزینه اجتماعی بدرفتاری را افزایش دهد.

7. خشم ما را به سمت اهدافمان سوق می دهد

خشم ما را وادار می کند تا اهداف و پاداش های مورد نظر خود را دنبال کنیم. وقتی به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، خشم برانگیخته می‌شود و نشان می‌دهد که از اهداف مورد نظر خود دور شده‌ایم. خشم سعی می کند هر چیزی را که ما را از تحقق خواسته هایمان باز می دارد از بین ببرد. به ما انرژی می دهد و وادارمان می کند تا در خدمت دستیابی به اهدافمان و تلاش در جهت آرمان هایمان عمل کنیم.

8. خشم، خوش بینی را تزریق می کند

با کمال تعجب، خشم می تواند باعث خوش بینی شود. می تواند ما را تشویق کند که به جای تمرکز بر درد، توهین یا قربانی شدن، روی آنچه امیدواریم به آن دست یابیم تمرکز کنیم. سیستم خشم به سمت آنچه دست یافتنی است، نه غیرممکن ها متمرکز است. هنگامی که عصبانی هستیم، اغلب در مورد توانایی خود برای تغییر وضعیت احساس مثبت می کنیم و به ما قدرت می دهد تا دست به اقدام بزنیم و از موقعیت نامطلوب به موقعیت مطلوب برسیم.

9. خشم از ارزش ها و باورهای ما محافظت می کند

خشم به عنوان یک شاخص ارزش اجتماعی و شخصی و تنظیم کننده عمل می کند. زمانی فعال می شود که ارزش های ما با موقعیتی که با آن روبرو هستیم هماهنگ نباشد. بر این اساس، ما را از باورهای عمیق خود و آنچه که برای آن دفاع می کنیم آگاه می کند. همچنین به ما انگیزه می‌دهد که اختلاف را اصلاح کنیم و برای تغییر وضعیت (یا باورمان) اقدام کنیم تا واقعیتی را که با آن روبرو هستیم با ارزش‌های خود هماهنگ کنیم.

10. خشم یک ابزار چانه زنی است

خشم به طور طبیعی زمانی فوران می‌کند که کسی ارزش یا وزن کمتری برای به رفاه شما نسبت به دیگران قائل شود. خشم برای تنظیم مجدد موقعیت و در نتیجه افزایش ارزش ما طراحی شده است. خشم همچنین موضع ما را قویاً تأیید می کند و ممکن است منجر به تبعیت دیگران شود. خشم ما را وادار می کند تا به تعارض به گونه ای پاسخ دهیم که به ما کمک می کند تا به نفع خود معامله کنیم. باعث می شود که دیگران در مواضع خود در برابر موضع ما تجدید نظر کنند. به طرف مقابل علامت می دهد: «آنچه شما پیشنهاد می کنید برای من بسیار گران است. اگر ارزشی را که به من اختصاص داده اید تغییر دهید (هزینه من را کاهش دهید یا ارزش خود را افزایش دهید) بهتر است.

11.  خشم همکاری را افزایش می دهد

اگر خشم موجه و پاسخ مناسب باشد، معمولاً سوء تفاهم اصلاح می شود و منجر به افزایش همکاری می شود. خشم به دیگران می‌گوید که گوش دادن به حرف‌های ما مهم است—که ما احساس ناراحتی می‌کنیم و عاقلانه است که به حرف‌هایمان توجه کنیم. عصبانیت ارتباط برقرار می کند: “من این موقعیت را دوست ندارم، و ما باید با هم کار کنیم تا راه حل بهتری پیدا کنیم.” خشم باعث می شود که از خود دفاع کنید و طرف مقابل را به چالش بکشید. به این ترتیب، خشم همکاری را تشویق می کند.

12.  خشم موقعیت های مذاکره را بهبود می بخشد

خشم ممکن است منجر به نتایج بهتر در مذاکرات تجاری شود. در حالی که دو طرف مذاکره می کنند، مذاکره کننده ای که عصبانی تر به نظر می رسد ممکن است در موقعیت بهتری باشد تا توافق را به نفع خود تغییر دهد. به طور مشابه، زمانی که یکی از طرفین معتقد است طرف مذاکره کننده دیگر عصبانی است، ممکن است تمایل بیشتری به سازش داشته باشند. در این رابطه، خشم به عنوان یک ابزار مذاکره برای متقاعد کردن، رسیدن به یک معامله یا بهبود موقعیت مذاکره استفاده می شود.

13. خشم احساسات دردناک را می پوشاند

مشابه مکانیسم‌های دفاعی زیگموند فروید که برای محافظت از شخصیت در برابر اضطراب غیرقابل تحمل زمانی که نفس مورد حمله قرار می‌گیرد، وجود دارد، خشم نیز این کارکرد روان‌شناختی حیاتی را انجام می‌دهد. خشم یک احساس خام و «سطحی» است که مانع از (دفاع/ مسدود کردن) هیجانات دردناک‌تر شما می‌شود. به عنوان مثال، شخصی که توسط شریک زندگی خود مورد خیانت قرار گرفته ممکن است از خشم برای کنترل شریک زندگی خود به جای تجربه و بروز درد خود استفاده کند که تحمل آن برایش دشوار است.

14. خشم ما را به سمت رسیدن به خود عمیق تر سوق می دهد

خشم به طور کلی یک احساس بسیار آشکار است و گاهی اوقات می تواند آتشفشانی باشد. با این حال – مانند آتشفشانی که وقتی ماگما از زیر پوسته زمین به سمت بالا حرکت می کند و گدازه را روی سطح می ریزد، تشکیل می شود – نیروهای زیادی وجود دارند که خشم را به سطح می کشانند، مانند ترس و حالت تدافعی. ممکن است ترس از دست دادن کنترل یا ترس از تنها ماندن، طرد شدن، رها شدن، مورد بی مهری قرار گرفتن و غیره باشد. خشم بینشی را نسبت به خودمان فراهم می کند، زیرا این لایه ای از مسائل عمیق است که بیشتر پنهان است. به همین دلیل است که ردیابی رد خشم و کاوش برای یافتن و شناختن منبع آن مهم است. تنها پس از رفع انسدادی که منجر به خشم می‌شود، می‌توانیم خود را از بدبختی‌ای که گاهی القا می‌کند رها کنیم.

15.  خشم می تواند منجر به خودسازی شود

خشم می تواند شما را به فرد بهتری تبدیل کند و می تواند نیروی تغییر مثبت باشد. بینشی نسبت به عیوب و کاستی های ما می دهد. اگر به صورت سازنده به آن نگاه شود، می تواند به نتایج مثبتی برسد. درست مانند انگیزه، می تواند به تغییر خود منجر شود. به عنوان مثال، اگر کسی می‌داند چیزهای خاصی باعث عصبانیت او می‌شود، می‌تواند روی این محرک‌ها کار کند تا واکنش خود را به آنها بهبود داده و با انجام این کار، کیفیت زندگی و روابط خود را بهبود بخشد.

16. احساس خشم، هوش عاطفی را تقویت می کند

افرادی که مایل به پذیرش هیجانات ناخوشایند مانند خشم هستند، به جای اجتناب یا سرکوب آنها، هوش هیجانی بیشتری دارند. افراد باهوش عاطفی در مقابل خشم مقاومت نمی کنند، در عوض از «خرد» آن برای به دست آوردن نکات مثبت آن استفاده می کنند. در نتیجه، سیستم‌های واکنش هیجانی بسیار انعطاف‌پذیری دارند و سازگارتر و انعطاف‌پذیرتر هستند.


نتیجه

مفهوم خشم سازنده علیرغم شهرت نامطلوب، حمایت تجربی بیشتری از سوی محققان به دست می‌آورد و می‌تواند نقش مفیدی در زندگی ما داشته باشد. خشم بخشی جدایی ناپذیر از مکانیسم جنگ یا گریز ما است. در گذشته یک ضرورت بقا داشت و در حال حاضر نیز ارزش مثبتی دارد. انگیزه و اقدامی که توسط خشم ایجاد می شود می تواند ما را به سمت رسیدن به اهدافمان سوق دهد. ما را وادار می کند تا اشتباهاتی را که در دنیا می بینیم اصلاح کنیم.

خشم شدید در موقعیت های جدی مرگ یا زندگی مؤثر است. با این حال، این روش به ندرت در زندگی روزمره مفید است. کلید اثربخشی آن این است که عصبانیت با شدت مناسب با موقعیت ابراز شود و در عین حال آن را احساس کنید (به جای سرکوب آن) و از آن به شیوه ای خردمندانه استفاده کنید. همانطور که ارسطو گفت:

ما باید “با شخص مناسب و به میزان مناسب و در زمان مناسب و برای هدف درست و به روش صحیح خشمگین باشیم.” وی افزود: این کار آسانی نیست!

ارسطو

می خواهم با استفاده از یک استعاره این مطلب را پایان دهم:

خشم، مانند آتش، یک نیروی اولیه است. زمانی که کنترل نشود، می‌تواند مخرب باشد، اما زمانی که با مدیریت و استفاده عاقلانه ابراز شود، می‌تواند ابزاری مفید و قدرتمند باشد که به روشنگری منجر می‌شود.

برای مشاهده منبع مقاله کلیک کنید

References:

Davidson, R. (2012). The Emotional Life of Your Brain: How Its Unique Patterns Affect the Way You Think, Feel and Live—and How You Can Change Them. London, UK: Penguin Books.

Fischhoff, B., Gonzalez, R. M., Lerner, J. S., & Small, D. A. (2005). Evolving Judgments of Terror Risks: Foresight, Hindsight, and Emotion. Journal of Experimental Psychology: Applied, 11(2), 124-139

Ford, B. Q., & Tamir, M. (2014). Preferring Familiar Emotions: As You Want (and Like) It? Cognition and Emotion, 28, 311-324.

Henk, A. et al. (2010). The Art of Anger: Reward Context Turns Avoidance Responses to Anger-Related Objects into Approach. Psychological Science 21, 1406-10.

Lerner J.S., & Keltner D. (2001). Fear, Anger, and Risk. Journal of Personality and Social Psychology, 81, 146-159.

Lickerman, A. (2012). The Undefeated Mind: On the Science of Constructing an Indestructible Self. Deerfield Beach, FL: Health Communications, Inc.

Sell, A. et al. (2005). Regulating Welfare Tradeoff Ratios: Three Tests of an Evolutionary-Computational Model of Human Anger. Diss Abstr Int B Sci Eng. 2006;66(8-B):4516. Van Kleef, G. A. (2010). The Emerging View of Emotion as Social Information. Social and Personalit

1 دیدگاه دربارهٔ «ارزش خشم: 16 دلیل برای اینکه خشمگین بودن خوب است.»

  1. نگاه جالبی بود به خشم! و البته به نظرم جسورانه چون خشم تو فرهنگ ما خیلی خوب دیده نشده.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

اسکرول به بالا